محل تبلیغات شما



ظهر عاشورا 19 شهریورسال 1398

زمانه ی عجیبی است! برخی مردمان امام گذشته راعاشقند، نه امام حاضر را! میدانی چرا؟! امام ِگذشته را هرگونه بخواهند تفسیرمی کنند، اما امام ِحاضر را باید فرمان ببرند. وکوفیان عاشورا را اینگونه رقم زدند …

عاشورا یعنی قطرات اشکی که حسین برای فردای اهل بیت خویش ریخت ، عاشورا یعنی جمع کردن خارهای بیابان در شب تاریک ،
یعنی سیراب کردن کودک شیرخواره با سرانگشتان پیکانی تیز،
عاشورا یعنی ضجه های کودکانی غریب درصحرایی سوزان ،
یعنی فرو رفتن خارهای بیابان در پاهای کودکانه ای که به دنبال عشق ندای لبیک سرداده بودند ،
یعنی اوج مردانگی و ایستادگی ،
یعنی تجسم تمام غیرت هایی که در چشمهای نجیب عباس سو سو میزد،
عاشورا یعنی دلدادگی به سرچشمه پاکیها ،
عاشورا یعنی صدای گریه هایی که از سر تشنگی در گلو خفه میشد،
یعنی پر کردن مشک آب در عین عطش ،
یعنی پرپر شدن و دم بر نیاوردن ،
یعنی به آسمان پرتاب کردن خون گلوی شش ماهه ای که از تشنگی به چشمان پدر خیره شده بود،
یعنی دفن کردن تمام احساس خویش در پشت خیمه ها ،
عاشورا یعنی وداع آخرین خواهری خسته با برادری از جنس نور،
یعنی عین صداقتی که در آسمانها نظیر نداشت


رویشگاه

کبر گیاهی بومی مدیترانه، در آب و هوای مرطوب و گرم کشورهای قبرس، ایتالیا، یونان، آفریقای شمالی و برخی مناطق آسیا به عمل می‌آید.

کبر در ایران همچنین در بلندی‌های بالای ۲۵۰۰ متر در استان اردبیل(شهرستان پارس آباد) ایلام، فارس، بوشهر، کرمانشاه، خوزستان، کهگیلویه و بویراحمد، یزد، کرمان وجنوب استان کرمان جیرفت، عنبرآباد، کهنوج، رودبار، فاریاب، قلعه گنج و منوجان (ارتفاعات روستای اسلام‌آباد شیبکوه شهرستان منوجان) می‌روید. (به اسم محلی یاردون در ایلام و در دهلران به اسم باکِه شناخته می‌شود). در منطقه نوجین از بخش‌های شهرستان فراشبند در جنوب غرب استان فارس یکی از مرغوبترین میوه‌های گیاه کَبَر که به زبان بومی به آن لیجین یا لگجی گفته می‌شود به دست می‌آید و وارد بازارهای شهرستان‌های همسایه به ویژه کازرون می‌گردد.

این گیاه در ولایات بغلان و بدخشان افغانستان و هم در کشورهای تاجیکستان و ازبکستان می‌روید. این گیاه در استان کرمان شهرستان‌های جیرفت و عنبرآباد و ارزوئیه فراوان یافت می‌شود و با نام دک و دهک شناخته می‌شود و همچنین در روستای سیمکوئیه در استان یزد از توابع شهرستان بهاباد نیز یافت می‌شود، همچنین در شهرستان پلدشت در استان آذربایجان غربی به وفور یافت می‌شود. در ضمن در شهرستان رامهرمز استان خوزستان به وفور یافت می‌شود اکثریت مردم رامهرمز به آن لگجی می‌گویند و بیشتر میوه رسیده آن را به صورت خام می‌خورند وعده‌ای کم از مردم رامهرمز ازآن ترشی درست می‌کنند. در ضمن به عقیده مردم محلی غذای محبوب روباه در فصل بهار می‌باشد. در آبادان و جزیره مینو به زبان عربی به این گیاه که به صورت خودرو در بیشتر مناطق شهر و زمین‌های بایر اطراف و بیابان‌ها می‌روید شِفِلّح گفته می‌شود که اهالی از آن جهت خام‌خواری و همچنین تهیه ترشی استفاده می‌نمایند. همچنین این گیاه در کنار جاده اهواز اندیمشک و زمین‌های اطراف به صورت خودرو می‌روید.

گیاه‌شناسی[ویرایش]

Thomé Capparis spinosa clean.jpg

کبر گیاهی بوته مانند و دارای شاخه‌های چوبی باریک و دراز است. که شاخه‌های کهنسال آن بی برگ ولی شاخه‌های جوان آن دارای برگ‌های کوچک، باریک و به درازای ۱۲–۴ میلی‌متر و منتهی به نوک خار مانند است.

این گیاه ریشه بسیار سخت و بلند با پوست کلفت دارد که پس از خشک شدن از مغز چوبی آن جدا می‌شود. این گیاه ممکن است تا سی سال عمر کند.

میوه این گیاه کروی شکل (به درشتی یک گیلاس کوچک)، بدون تار و به رنگ سبز با خطوط موازی سبز یا زرد کمرنگ است و درون میوه آن قرمز و پر از دانه‌های کوچک و ج است. یک گونه از گیاه کبر در جنوب استان بوشهر و کوه‌های اطراف عسلویه وجود دارد که بیشتر در صخره‌ها می‌روید و خار کمتری نسبت به بقیه گونه‌ها دارد و میوه ان بزرگتر از گونه‌های دیگر است و رنگ میوه قرمز و قسمت مغز گوشتی و خوراکی میوه به رنگ زرد می‌باشد و سازگار شده با مناطق گرم و مرطوب می‌باشد.

مصرف غذایی[ویرایش]

در استان فارس از میوه‌های کَبَر بعد از تلخی زدایی ترشی تهیه می‌شود.

کیپر یک جزء جدانشدنی از غذاهای ایتالیایی مخصوصاً غذاهای سیسیلی و جنوب ایتالیا است. از کیپر به وفور در انواع سالادها، سالادهای پاستا، پیتزا، خوراک‌های گوشتی و انواع سس‌های پاستا استفاده می‌شود.

 

در الموت غذایی با این گیاه در شب چهارشنبه آخر سال طبخ می شود به نام کمرگل پلو که اهالی منطقه معتقدند خوردن این غذا میتواند در طول یکسال پیش رو تن وجسم آنها را از امراض طبیعی مانند دردهای عضلانی در همه قسمتهای بدن مصون نگه دارد.

کمرگل را بعد از شستشوی فراوان جهت گرفتن تلخی آن خشک میکنند و با سیر وپیاز ومغز گردو چرخ وطبخ می کنند 

در مسیر شاهکوه تا روستای باغدشت ودر طپل مسیر شاهرود الموت بزرگ این گیاه رویش فراوان دارد.

قیمت هر کلو خشک این گیاه چیزی حدود 250 هزارتومان ارزش دارد.

به الموت مهدگیاهان دارویی وغذایی حتما سر بزنید .

 


28 بهمن 1390 بود كه پدرم را براي عمل ديسك مهره هاي ستون فقرات در بيمارستان پاستور قزوين بستري كردم يك ماه تمام سركار نرفتم وتمام مدت به پاس مهربانيهاي بي حد وحصرش كنارش بودم . نهايتا نزديك عيد بود كه ترخيصش كرديم وبا كمك ياجناقم شهرام اورا به خانه من برديمش. تا 13 فروردين پيش ما ماند و 14 بايد به سركار ميرفتم پس با هم وهمراه با دختر وهمسرم راهي الموت وخانه پدري شديم . حالش روز بروز بهتر ميشد تا اينكه يك روز.(چيزي كه قرار است من بدانم تا روز انتقام)

نهايتا شب 21 فروردين 91 كه از درمانگاه معلم كلايه به خانه آوردمش با قاشقش كته ماست را با لذت به او دادم وخورد. و دقيقا ساعت 20 و36 دقيقه وقتي داشتيم اخبار شبكه 2 را نگاه ميكرديم پدرم را صدا زدم ولي صدايي نشنيدم وفهميدم با خيال راحت در خانه خود و در بستر خواب هميشگي اش چشم از اين دنيا فرو بست .

پدرم بزرگ بود.بزرگ زندگي كرد ولي تنها مرد حتي مراسم تشييع وتدفينش ساده وبي آلايش بود.

روحت شاد مرد بزرگ زندگي ام. وقتي رفتي دنيايم را با خودت بردي وجهانم را تيره وتار ساختي .


جمعه 21 آبان سال 89 بود. بعد از گذشت ده ماه از فراغ مادرم هنوز لباس تنم مشكي بود .طبق معمول آخر هفته ها در قزوين وكنار دختر وهمسرم بودم ./ان روز آزمون ضمن خدمت داشتم در دبيرستان علامه جعفري قزوين كه صداي زنگ گوشي مرا بخودم آورد. با جناق برادرم آقاي حدادي بود كه همكارخودم هم بود. گفت كه رضا با پرشياي سفيدي كه سه روز بود خريده بود تصادف كرده وحالش كمي بد است ولي بعد از چند ساعت دلهره واضطراب كاشف به عمل امد كه برادر خانمش پشت فرمان بوده وتنها چيزي كه بعنوان آخرين تصوير يادم ماند چهره بيجان و بينفس برادرم بود كه از برانكارد آمبولانس به داخل بيمارستان شهيد رجايي قزوين كشيده شد وديگر هيچ چيزي نفهميدم .برادرم را در 33 سالگي ودر شب عيد قربان سال 89 قرباني كردند .

يادم نميرود وقتي باهم براي فاتحه به سر مزار وخاك مادرمان ميرفتيم اوبر روي هر قبري از پايين تا بالا فاتحه ميخواندودل پاكش هميشه ورد زبانها بود.روحت شاد ويادت هميشه گرامي پاره تنم


13 بهمن سال  88 بود بعد از خوردن صبحانه رفتم بتا بيمارم كه روي تخت خوابيده ودر بستر بيماري بود خداحافظي كنم وبه سر كار بروم .وقتي پيشاني اش را بوسيدم با دستان بي رمقش گوشه پايين كتم را گرفت وبا صدايي مبهم گفت علي جان اگر ميتواني امروز سر كار نرو.اشك درچشمان جمع شد وهمانجا كنار تختش نشستم ويك دل سير تماشايش كردم. بياد تمام روزهايي كه كوچك بودم وكنار بستر بيماريهايم مينشست تا تبم قطع شود. حتي پدرم در آن لحظات نبود ومن بودم ويك دنيا تنهايي. با تنهابرادرم تماس گرفتم تا او هم بيايدبرادرم با عصبانيت به خواهرم زنگ زد وگفت چرا نميايي ميخواهي روز سوم برسي ونتواني نظاره گر آخرين نفسهايش باشي؟؟؟

مادرم آخرين نفسهايش را وقتي كشيد كه سرم روي سينه اش بود ودستان سرد وبي حسش

هنوز محتاج دعاهايت هستم مادر عزيزم


 

وصيت نامه سردار شهيد شوشتري:

دیروز از هر چه بود گذشتیم، امروز از هر چه بودیم گذشتیم. آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز. دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود. جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد. آنجا بر درب اتاقمان می نوشتیم یاحسین فرماندهی از آن توست؛ الان می نویسیم بدون هماهنگی وارد نشوید.

الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم، بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم. آزادمان کن تا اسیر نگردیم


ملک الموت از چه پس کوه نهان است  

                  زيبا و عيان در پس صاحبنظران است  

  با آنکه حصارش بود آن تيغه البرز 


هر روز جهانگرد بر اين خاک روان است 

 

       سر چشکه8 اي از رود سفيد است در اين خاک

  ميغرد و بر سوي خزر تند روان است   

   
اين ملک که گويند ورا لانه ي شاهين 

    شش ماه فقط باد دلاويز وزان است

    هر چند بهار همه جا ناز و قشنگ است


اما الموت تازه تر از روح و روان است

   ارديش بهار است بر او تا سيم تير   

از اول شهريور وي شکل خزان است 

  مبهوت مشو سردي و سرماش فزون است

   افراد مقاوم ز کران تا به کران است

اينجاست که از قلعه ي صباح اثرهاست

   در قلعه کوه نوذر چه نشان است 

 باشند قرايش چه تماشايي و زيبا
از آب و هوايش تو بگو باغ جنان است 

  از شش ده و شش ده همگي باغ گلستان 

 باري ز دلت غم بزدايد که چنان است
باشند در او مغز تفکر چه فراوان 

  آنقدر که آن خارج از اين وصف بيان است 
از سير و تماشاي سر کوه چه گويم  

 اي پور جهاني تو که ديدي که چه سان است
خرداد 59 بهادر پور جهاني 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

لب چاقالوي تنهاست Lonely Man انجمن علمي و حرفه اي مديران و حسابداران حقوق آدمی ·٠•● ~~ مــهــــربــــان ~~ ●•٠·